بشر براى درك و شناسائى خداى جهان دو راه دارد: 1 ـ راه دل احساس فطرى 2 ـ راه عقل و استدلال مقصود از راه فطرت اين است كه شعور باطنى و كشش درونى او را به سوى خدا رهبرى مينمايد، بطورى كه بدون هيچ دليل و استدلالى، ناخودآگاه، خداخواه و خداجوى است و حس خداخواهى در نهاد او به صورت يك امر غريزى و فطرى، به وديعت گذارده شده است و اين حس بسان غرائز ديگر انسانى، انسان را به مقصدى كه هدف آن است ميكشاند، چنانكه مقصود از راه استدلال و عقل اين است كه انسان با دليلهاى علمى، به وج ...
بشر براى درك و شناسائى خداى جهان دو راه دارد: 1 ـ راه دل احساس فطرى 2 ـ راه عقل و استدلال مقصود از راه فطرت اين است كه شعور باطنى و كشش درونى او را به سوى خدا رهبرى مينمايد، بطورى كه بدون هيچ دليل و استدلالى، ناخودآگاه، خداخواه و خداجوى است و حس خداخواهى در نهاد او به صورت يك امر غريزى و فطرى، به وديعت گذارده شده است و اين حس بسان غرائز ديگر انسانى، انسان را به مقصدى كه هدف آن است ميكشاند، چنانكه مقصود از راه استدلال و عقل اين است كه انسان با دليلهاى علمى، به وج ...